تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
تو کیستی که من از موج یک تبسم تو
تو با یک جرعه از دریای یادت
میــان بــاغ قـلبـــم جــا گــرفتــی
تـو بــا یک انـعکـاس نقره ای رنگ
مــجـال نـــازو از رعنـــا گرفتی
بسان قایق سرگشته روی گردابم
چی میشد با تو باشم حتی توی رویا
من تو رو دوست دارم اندازه ی دنیا
دلش میگیره آسمون برای من که تنهام
دوباره قطرهای اشک من میریزه دونه دونه روی گونه هام
اگه تو نباشی یا ازم جداشی سخته دیگه زندگی برام
چشمهای نجیبت وقتی ازم دورن امیدی ندارم به شبهام
برای دیدنت هر لحظه پریشونم تو بیا قدرم بدون ای همزبونم
منم مجنون اون نگاه پاک تو نگاهم کن
نگاهت قبله گاه این دله منه وجودت مرحمی برای قلبم هست
به چه کسی باید گفت
که با تو خوشبخت ترینم
ای کاش باز هم کسی اشکهایم را نبیند
تنها با خاطراتم خوشم
اجازه هست بشم فدات؟ اجازه هست تو شعر من اثر بزاره خنده هات؟ شب ?ه میآد یواش یواش با چشم? ستاره هاش,اجازه هست ازآسمون ستاره ?ش برم برات؟ اجازه هست بیای پیشم یه ?م بگم دوست دارم ؟تو هم بگی دوسم داری؟ بریم تو باغ اطلسی بی رنج و درد و بی ?سی بهت بگم اجازه هست گل روی موهات بزارم؟ اجازه هست خیال ?نم تا آخرش مال منی؟خیال ?نم با رفتنت دل منو نمیش?نی؟ اجازه هست بشم فدات ؟برم به قربون چشات؟ یک بار برای دیدن دریا قدم به ساحل گذاشتی... اما امواج دریا هزاران بار برای بوسیدن قدمگاهت تا روی ساحل پیش آمدند. دلم برات تنگ میشه اما هزاران بار بر قدمگاهت بوسه میزنم.سادگی را دوست دارم چون با صداقت است هیچ دروغی درآن راه نداردمانندکودکی است که با چشمان معصوم اش به همه نگاه میکند وبا معصومیت اش هزاران حرف به دنیا میزند اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلب هاست اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستین من به توست امروز را آغازی تازه بدان ، چرا به چیزی که دیروز اتفاق افتاده یا انجام شده فکر می کنی ؟ زندگی رودخانه ای است که مدام به سمت آینده درجریان است ، هیچ قطره ای ازآن دوباره اززیر یک پل رد نمی شود . کار را با روشی تازه انجام بده ، بهتر از همیشه . اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست پس با تمام وجود فریاد میزنم دوستت دارم
دوستی را پاس بدار.... مهربانی را مهر بورز.....
عاشقی را عشق بورز.....از جدایی ها دوری کن...
از تنفر متنفر باش...
گفتارت را نیک اغاز کن...
کردارت را نیک کن....
و همواره پندارت نیکو باشد تا انسانیت را در یابی...
اون قدر دوستت دارم بشنوی خنده ات می گیره
تو نگاه می کنی و دلم تو چشمات می میره
اون قدر دوستت دارم دیوونه بازی می کنم
کلکم شاکی نشو من تو رو راضی می کنم
قیمت چشمای تو قلب منه اندازه نیست
واسه دوست داشتن تو نیازی به اجازه نیست
اون قدر دوستت دارم حوصله تو سر می برم
ساعت دیدن تو صدای من در نمی یاد
آره تقصیر منه دوستت دارم خیلی زیاد
می خواهم تا آخر عمر خانه نشین خیال تو باشم.به یاد رفتنت مثل ابرا بغض کنم به نامه های ننوشته ات ژاسخ دهم و از ژشت ژنجره به آرزوهایت سلا کنم. می خواهم تا انتهای این جاده همچنان بی قرار تو باشم و تمام لحظه ها را به عشق دیدن تو طی کنم می خواهم با تو از حادثه عبور کنم