دوباره هوای چشمان تو را دارم نگاهت انقدر به آسمان شبیه است که هر چقدر خسته و دلمرده باز شوق زندگی در رگ های بی جانم می دود کاش هیچ وقت از خواندن حرف هایم خسته نشوی . می شود به ؟آرامش رسید و با خوشبختی پلک بر هم زد . به تمام دیوارها اتاقت حسادت می کنم .آنچنان سخت تو را در برگرفته اند که فرصت نمی کنی سری به تنهایم بزنی .َ
هر شب با قایق غم هایم در اقیانوس اشکهایم پارو می زنم تا تو را بیابم.