سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]
غروب عشق
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 6561
بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 10
........... درباره خودم ...........
غروب عشق
حدیث
مهربان احساسی- عاشق-

........... لوگوی خودم ...........
غروب عشق
............. بایگانی.............
به نام خدا
پاییز 1385

............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • با تو

  • نویسنده : حدیث:: 85/7/13:: 10:59 صبح
    می خواهم تا آخر عمر خانه نشین خیال تو باشم.به یاد رفتنت مثل ابرا بغض کنم به نامه های ننوشته ات ژاسخ دهم و از ژشت ژنجره به آرزوهایت سلا کنم. می خواهم تا انتهای این جاده همچنان بی قرار تو باشم و تمام لحظه ها را به عشق دیدن تو طی کنم می خواهم با تو از حادثه عبور کنم.
    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ